کرمی که هیولا شد: مرز باریک خیال و رویا
اگر از من بپرسید میگویم خیلی از کرمها هیولا هستند وگرنه بیشتر بچهها با دیدن آنها داد و فریاد راه نمیانداختند! اما داستان کرمی که هیولا شد واقعاً داستان کرمی است که تبدیل میشود به هیولا! شاید این هیولا شدن خیلی بستگی داشته باشد به خیالاتی که توی سر قهرمانهای ماجرا وول میخورد اما به شما قول میدهم داستان این کرمِ هیولایی، خیلی جذابطور باشد.
رمان کرمی که هیولا شد نوشتهی جعفر توزندهجانی در انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان برای گروه سنی نوجوانان منتشر شده است.
مجید که آرزو دارد یک حیوان خانگی داشته باشد به کرم عجیبی که توی کیفش پیدا کرده با اشتیاق غذا میدهد اما این کرم، رفتهرفته بزرگ میشود و ماجراهای عجیب و هیجانانگیزی ایجاد میکند. مادر که میبیند این هیولای جدید مورد توجه قرار گرفته به فکر کسب درآمد از آن میافتد و پدر به شدت از این هیولا میترسد. همین ترس باعث میشود این هیولا تبدیل به چیزی بشود که نباید!
نویسندهی رمان که از نثر و زیرساخت داستان پیداست اهل مطالعهی گسترده است؛ هم از ادبیات کهن ایران بهره جسته و هم نگاهی روانشناسانه به شخصیتها و خواستههای آنان داشته است.
پیوند فرهنگی رمان با عرفان کهن ایرانی به خصوص با مثنوی معنوی و داستانهایی مانند فیل در تاریکی و یا اندیشهی اصلی این مصرع که «هرکسی از ظن خود شد یار من» در خور توجه است. البته این بدان معنا نیست که این رمان نوعی بازآفرینی است. نه! به هیچ عنوان. رمان کرمی که هیولا شد در بستری مدرن و تازه، در زمینهی داستانی با شخصیتهای امروزی بدون اینکه به طور مشخص از داستان خاصی از ادبیات ایران بهره جسته باشد پیوند درونی با فرهنگ ادبی کهن ایران برقرار کرده که در نوع خود بسیار جالب توجه است.
همچنین مفاهیمی چون فرافکنی در روانشناسی را در غالب قصه به سادگی برای نوجوانان باز مینماید. اینکه ضمیر ناخودآگاه انسان میتواند دایرهی فکر و احساس او را بسازد و این تاثیر آنچنان است که یک پدیدهی واحد مثل یک کرم میتواند برای هر کدام از اعضای خانواده، آن چیزی بشود که خود میخواهند؛ این مفاهیم پیچیده را به سادگی، باورپذیر و ملکهی ذهن نوجوانان میکند.
جدا از مفاهیمی اینچنینی، ساخت داستان از لحاظ عناصر داستان، دارای پیچیدگی و چرخشهای داستانی مناسب و هیجانانگیز است. به خصوص پایان داستان که تا انتها مخاطب را در هیجان نگه میدارد و به زیبایی رقم میخورد.
شخصیتهای پویا که پس از گرهگشایی رمان هر کدام، ناخودآگاهِ خود را کشف کردهاند و به رشد رسیدهاند این پیکرهی مقبول داستانی را کامل میکند تا مخاطب در پایان داستان با لبخند کتاب را ببندد و لذتی ژرف از خواندن رمان حس کند.
ارسال نظر