کرگدن: نقد تاثیرپذیری از اجتماع
برانژه شخصیت لاابالی و غیراجتماعی توسط دوستانش مورد نقد قرار میگیرد اما زمانی که تمام افراد جامعه کمکم تبدیل میشوند به کرگدن؛ تنها کسی که از این روند دور میماند برانژه است. برای او عجیب است که چطور افراد با سرعت و علاقه تبدیل به کرگدنهایی به این نفرتانگیزی میشوند. او تا آخر از این مسخ جنونآمیز دور میماند.
چرا هنوز باید به نمایشنامهی کرگدن پرداخت؟ چرا نوجوانان باید کرگدن بخوانند؟
معروفترین نمایشنامهی اوژن یونسکو هنوز در محافل هنری ارج و قرب دارد و مورد توجه قرار میگیرد. این اثر که پس از فراگیری نازیسم و تخریبهای ناشی از آن نوشته شد مهمترین و به یادماندنیترین اثر اوژن یونسکو است که با تاثیر از مسخ کافکا نوشته شده است.
در این نمایشنامه، قهرمان داستان که خیلی اهل معاشرت نیست و به خوردن مشروبات الکلی عادت دارد توسط دوستش نقد میشود. او سر و وضع مرتبی ندارد. به دنبال تایید دیگران نیست. خودش را با اجتماع وفق نمیدهد و سرانجام وقتی آدمها دانه دانه تبدیل به کرگدن میشوند او علاقهای به کرگدن شدن ندارد.
حالا چرا آدمها با اشتیاق به کرگدن تبدیل میشوند؟ و به مرور کرگدنها که موجوداتی زشت و کریه و خشن به نظر میرسیدند طرفدار پیدا میکنند و به آنها توجه میشود و کمکم آدمها دلشان میخواهد مثل آنها شاخ داشته باشند و پوست خشن و زشت و بدرنگ آنها برایشان به نمونهی عالی پوست بدن تبدیل میشود و به محض علاقه به این موضوع تبدیل به کرگدن میشوند؟ چرا این نمایشنامه هنوز هم تازه است؟
نویسنده مبنای این مسخ را به عنوان چالش بزرگ داستان در نظر میگیرد و خواننده را وادار میکند به این مسخ فکر کند.آیا این مسخ فقط در نازی شدن اتفاق افتاد؟
واقعیت این است که انسانها برای اجتماعی شدن نوعی همرنگ جماعت شدن را برمیگزینند که در هر دورهای خودش را به شکلی از جنون نزدیک میکند. در دورهای این تفکرات به فاشیسم منجر میشود و در دورهای به مدگرایی افراطی!
به همین دلیل است که لازم است نوجوانان نمایشنامهی کرگدن را بخوانند و دربارهی شکلهای کرگدن شدن فکر کنند. آیا همیشه آن چیزی که جامعه میخواهد خوب است؟ آیا داشتن تفکر و شخصیت مستقل و نه لزوماً متعالی، سخت است؟
همانطور که میبینیم برانژه نیز شخصیت متعالی و ویژهای ندارد بلکه تنها ویژگی او این است که نمیخواهد تنها به خاطر قدرت گرفتن تابع یک قدرت یا تفکر برتر باشد. تنها به این طریق است که میتوان از جنون همسان و همشکل شدن فرار کرد و یک انسان بود. با همهی بیش و کمها و نقایص مورد انتظاری بشری!
ارسال نظر