آقا گرگه تولدش را جشن میگیرد: پری آرزوها و گرگ عصبانی
آقا گرگه دوستانش را به تولد دعوت کرده است اما هر کدام از آنها بهانهای آوردهاند و نمیخواهند به تولدش بیایند. او خیلی از این بابت ناراحت است که ناگهان با بطری طلایی رنگ عجیبی با دهان شکلدار برخورد میکند. یعنی توی بطری چه میتواند باشد؟
کتاب آقا گرگه تولدش را جشن میگیرد نوشتهی اوریان لالمان با ترجمه مهناز عسگری توسط انتشارات محراب قلم منتشر شده است.
آقا گرگه تصمیم دارد دوستانش را برای جشن تولدش دعوت کند. اما وقتی به آنها میگوید؛ هر کدام کاری دارند و به تولد او نمیآیند.
آقا گرگه که خیلی عصبانی است میرود و ناگهان توی راه با بطری طلایی رنگ عجیبی برخورد میکند که از توی آن پری رویاها در میآید. حالا آقا گرگه میتواند سه بار آرزو کند. او انقدر از دست دوستانش ناراحت است که تصمیم میگیرد به یک جای دور برود. اما سر از مریخ در میآورد. جایی که دور هست اما اصلاً جالب نیست. پس آرزو میکند به جای قشنگتری برود. آن وقت توی یک جریزهی قشنگ تنها میماند. بعد از مدتی حوصلهاش سر میرود. اما هنوز دوست ندارد دوستانش هم آنجا باشند. چون آنها آقا گرگه را در روز تولدش تنها گذاشتهاند!
توی جریزه، آقا گرگه گیر یک مار بزرگ میافتد و آرزو میکند که به خانه برگردد. آن وقت که متوجه میشود دوستانش برای او جشن گرفتهاند و فقط به خاطر اینکه میخواستند او را شگفتزده کنند به او گفته بودند که به جشن نمیآیند.
در این داستان، آقا گرگه به جای اینکه ناراحتیاش را با دوستانش در میان بگذارد توی دلش با همه قهر میکند. همین عدم ابراز احساساتش باعث میشود تصمیماتی از روی عصبانیت بگیرد و به جای سه آرزوی خوب، آرزوهایش را هدر بدهد. او صبور نیست و خیلی زود دوستانش را قضاوت میکند. اما در نهایت مثل همیشه از خطرات فرار میکند و به خانه برمیگردد. پیش دوستانش که همیشه او را حمایت میکنند و دوست دارند.
ارسال نظر