نگران نباش داگلی بغلی: خرابکاریهای کودکانه و ماجرای صداقت
بابای داگلی به او یک کلاه پشمی داده است. داگلی خیلی هیجانزده است که زودتر آن را به دوستانش نشان بدهد. به همین خاطر نمیشنود که بابا به او میگوید مواظب کلاهت باش ....
کتاب نگران نباش داگلی بغلی، از سری کتاب داگلی بغلی با نویسندگی و تصویرگری دیوید ملینگ و ترجمه نسرین ابراهیمی لویه در انتشارات میچکا منتشر شده است.
بابای داگلی یک کلاه پشمی به او هدیه داده است. این اولین بار است که داگلی یک کلاه پشمی دارد. به همین خاطر خیلی هیجانزده است و صدای بابایش را نمیشنود که از داگلی میخواهد مواظب کلاه باشد.
داگلی انقدر هیجانزده است که با کلاهش کلی پشتک میزند و کلاه را تبدیل به یک گلولهی پشمی میکند. در ادامه داگلی از هر کس کمک میخواهد موفق نمیشود. آنها میخواهند از گلولهی پشمی او برای خودشان استفاده کنند. در نهایت خرگوش به او میگوید بهتر است برود خانه و حقیقت را به پدرش بگوید.
داگلی خیس و خسته به خانه میرود و موضوع را میگوید. پدرش هم کلاه خودش را به او میدهد.
در این بخش از سری کتاب داگلی بغلی، با داستانی که گره مشخص و جالبی دارد روبهرو هستیم.داستانی با موضوع صداقت و اهمیت آن برای خردسالان. گاهی اوقات خردسالان برای نپذیرفتن عواقب اشتباهاتشان اشتباهات بزرگتری مرتکب میشوند. داگلی بغلی در این داستان به سادگی به خردسالان یادآوری میکند در این شرایط بهتر است موضوع را با یک بزرگتر در میان بگذارند.
در صفحهی آخر داستان با تصویر طنز انواع کلاه روبهرو میشویم که نگاهی جذاب و ایدههای جالبی دربارهی کلاه دارد.
ارسال نظر