اسکلت ماهی : ماهیگیری در جهان مردگان
ماهیگیر پیر از خواب بیدار شد و دید حالش خیلی خوب است. در بدنش دردی ندارد و چشمهایش تار نیست. ماهیگیر به دریا رفت و تازه فهمید همه چیز عجیبتر از آن است که فکر میکرده است ....
داستان اسکلت ماهی نوشتهی طاهره ایبد با تصویرگری زهرا محمدنژاد در نشر میچکا منتشر شده است.
اسکلت ماهی، ماجرای ماهیگیری است که یک روز صبح از خواب بیدار میشود و با تعجب متوجه میشود که هیچ دردی ندارد و چشمهایش تار نیست. پس از آن او به دریا میرود و هر چه ماهی میگیرد با اسکلت ماهیها مواجه میشود. در نهایت یکی از ماهیها میگوید برای جواب سوال باید به خودش نگاه کند. او در آب چهرهی خودش را میبیند که اسکلت شده است.
داستان از ابتدا با تعلیق خوبی شروع میشود و مخاطب را با خود همراه میکند. کودک دوست دارد بفهمد چرا پیرمرد درد ندارد و چرا ماهیها تبدیل به اسکلت شدهاند. پایان خوب و ناگهانی نیز کمک میکند کودک بیشتر به ماجرا فکر کند و شاید برداشتهای متفاوتی از داستان داشته باشد.
نویسنده پا به دنیای مردگان گذاشته است و آن را دنیایی آرام و بدون درد تصویر میکند. رنگ و سیاق تصویرها به باورپذیری داستان و تعلیق آن کمک میکند. از همان روی جلد تصویر پیرمرد باعث میشود به او شک کنیم. او نیز با زندگانی که دیدهایم تفاوت دارد.
موضوع دیگر همین تفاوت است. گاهی ما هستیم که جور دیگری شدهایم اما علت را در اطراف خود جست و جو میکنیم. درک اینکه ما به همان اندازه که اثرپذیریم اثرگذار نیز هستیم از خصوصیات جذاب این داستان است که نویسنده به سادگی و هوشمندی به آن پرداخته است.
تصویرگری اسکلت ماهی جهان سرد مردگان را با ظرافت و دقت به تصویر کشیده است و تصویرگر بسیار تلاش کرده که پیش از موعد، تعلیق داستان را از بین نبرد و مرده بودن پیرمرد را به مخاطب لو ندهد.
ارسال نظر