ترانه، متل و مثل
به نقل از کتاب تاریخ ادبیات کودکان ایران
از گونههای رایج و بسیار ارزشمند ادبیات کودکان متلها و ترانه – مثلها هستند که شعر و روایت داستانی را به یکدیگر پیوند میدهند. بخشی از شعر کودک امروز ادامه منطقی و تاریخی همین ترانه متلهای ساده و آهنگین است.
به طور کلی یکی از روشهای شناخت متل و افسانه نقش برجسته عناصر بازی در ساختار متل است. آمیختگی ادبیات با بازی در متل و همچنین ساختار کوتاه و آهنگین آن، نشانه آن است که متلها برای گروه سنی خردسالان بوده است و در گام بعد کودکان با افسانهها آشنا میشدهاند «دویدم و دویدم» یکی از بنامترین مثلهای فارسی است که در هر گوشه از ایران روایت ویژهای از آن وجود دارد روایتهای، کرمانی، کاشانی، مشهدی، سیستانی و.... این روایتها در برخی ویژگیها، ناهمسان اما ریشهای همسان دارند.
ادبیات کودکان، در آغاز ریختی شفاهی داشت و در بخشهایی نیز با ادبیات بزرگسالان همسان بوده است، زیرا در آن دوران ردهبندی مخاطب پدید نیامده بود افسانهگویان افسانه میگفتند و کودکان، اگر این روایتها را جالب مییافتند با آنها پیوند میگرفتند تنها مخاطب ویژه برخی از گونههای ادبیات شفاهی همچون لالاییها ترانههای نیایش، بازی و مثلهای آهنگین کودکان بودند.
ساختار شکل و حتی گاه درونمایه ادبیات شفاهی، نشانه دیرینگی و کهن بودن این گونه از ادبیات است آریان پور میگوید: درونمایه بسیاری از افسانههای ایرانی، داستان جوان نازنینی است که کشته میشود خونش به زمین می چکد و بهجای آن گلی میروید.
ارسال نظر