نقد و معرفی

  1. خانه
  2. نقد و معرفی
  3. من یک گوزن بودم: جدال مرگ و مهربانی
18 شهریور 1402

من یک گوزن بودم: جدال مرگ و مهربانی

کدام گوزن است که از بوی شکارچی خوشش بیاید؟ شکارچی‌ها اما توی دشت پرسه می‌زنند و دشت محل رویارویی گوزن و پادشاه و شکارچی‌هایش می‌شود. این جنگ نابرابر به کجا خواهد رسید؟

کتاب من یک گوزن بودم نوشته احمد اکبرپور، با تصویرگری نرگس محمدی توسط انتشارات افق به بازار آمده است. 
روایت، روایت جدالی است میان گوزن و شکارچی که مثل تمام این رویارویی‌ها به ضرر گوزن تمام می‌شود. اما در این مبارزه دو زخمی هست. یکی پادشاه و یکی گوزن. گوزن تلاش می‌کند پادشاه را نجات دهد و موفق می‌شود اما زندگی گوزن تمام می‌شود.
زندگی پادشاه اما با عذاب نبودن گوزن تغییر می‌کند. گوزن‌ها خواب و رویای او را تسخیر می‌کنند. دشت خالی کابوس پادشاه می‌شود. دختر پادشاه روزگار به انتظار گوزن‌ها می‌گذراند و پادشاه شکارچی‌ها را از خود می‌راند.
مرگ گوزن داستان، پایان جنگ است. سکوت و خالی دشت، نوعی پیروزی مهربانی است بر خشونت.
تصویرهای کتاب با الهام از تصاویر  کهن، ایران و زیبایی‌های اساطیری آن هستند. اشکال اثیری بر زمینه‌ای خالی و روشن، شکل ساده‌شده‌ی جهان هستند که تنها مبارزه‌ی مهم آن، مبارزه‌ی شکار و شکارچی است. 
در این مبارزه اما پیروز میدان آن است که می‌بازد. گوزن است که با مرگش شکارچی را مرعوب می‌کند. او را از صحنه می‌راند و خواب و رویا و حسرت و امید و ناامیدی پادشاه و سرزمینش را از آن خود می‌کند.
رده‌ی سنی کتاب، از کودکی تا بزرگسالی را در برمی‌گیرد. شاید درک مفاهیم آن برای خردسالان به سادگی میسر نباشد. اما برای کودکان روبه‌رو شدن با کتاب من گوزن بودم می‌تواند به درک کلان‌روایت‌های گوناگون زندگی و مرگ بینجامد.
کتاب، با موضوع مرگ، خیلی ساده و بدیهی روبه‌رو می‌شود. نویسنده مرگ را ساده می‌پذیرد و بعد از مرگ هم زندگی قهرمان را با روایتی بی‌اندازه آسان، ادامه می‌دهد. گو اینکه مرگ هیچ خللی در زندگی گوزن ایجاد نکرده است. در واقع مرگ، بیشتر از زندگی گوزن مرده، زندگی زندگان را تغییر داده است.
 

ارسال نظر