شبی که درجستجوی ماه بودیم: خلاقیت در تاریکی
یک شب بچهها و حیوانات ناگهان دیدند که ماه توی آسمان نیست. خیلی عجیب بود. آنها راه افتادند و همگی با هم دنبال ماه گشتند. ماه ... ماه دوست داشتنی ... تو کجایی؟ آیا کسی ماه را دیده است؟
کتاب شبی که درجستجوی ماه بودیم نوشتهی سود طوبی اکجو با تصویرگری رومیسا آبیش و با ترجمه لیلا جلیلی توسط انتشارات برکه به بازار آمده است.
ماه در آسمان نیست و تاریکی جنگل را فراگرفته است. حیوانات و بچهها دنبال ماه راه افتادهاند و در تاریکی نور او را میجویند. اما ماه هیچ جا نیست. هر کدام از حیوانات نظری دارند. جز بزغالهها که غیب شدهاند. راستی بزغالهها کجا هستند؟ چرا هر وقت آنها نیستند اتفاقات عجیبی میافتد؟
همینطور که همه دارند دنبال ماه میگردند ناگهان به جایی میرسند که کوهی از وسایل گمشده جمع شده است. بزغالهها هم آنجا هستند. آنها ماه را پیدا کردهاند و فکر کردهاند کسی از نبودن او ناراحت نمیشود. پس تصمیم گرفتهاند آن کلوچهی بزرگ را پایین بیاورند تا بعداً آن را بخورند. پس از اینکه میبینند همه به خاطر نبودن ماه ناراحت هستند ماه را به آسمان برمیگردانند.
شب، خیالانگیز است و نور ماه از آن خیالانگیزتر. شاید به این واسطه، نویسندههای زیادی در مورد شب و مهتاب نوشتهاند. بچهها هم اغلب به ماه فکر میکنند و ماه به عنوان شخصیتی خیالی در خیلی از داستانها و تفکرات بچهها حضور دارد.
این بار بزغالهها با نگاه خلاقانه و بازیگوش خود ماه را مثل یک کلوچهی بزرگ میبینند و هوس میکنند آن را به خانه بیاورند و سر فرصت بخورند. اما خب! چون حیوانات دیگر به ماه نیاز دارند بیخیال خوردن ماه میشوند.
مهمترین مزیت خواندن این داستان، برای کودکان و خردسالان درک خلاقیت است. اینکه هر پدیدهای را میشود به شکلی دیگر دید و هنر، محدودیت نگاه را از بین می برد موضوعی است که توضیح آن در کنار خواندن چنین داستانهایی میتواند به پرورش قوهی خیال کودکان کمک کند.
ارسال نظر