استلا-ملکهی برفی: روز سپید و پر هیجان
زمستان زیبا از راه رسیده است و برف میبارد. این اولین برفی است که سام میبیند و مثل همیشه هزاران سوال دارد. استلا به سوالهای او جواب میدهد و آنها با هم آدمبرفی میسازند. سورتمه سواری میکنند و از روز پرهیجان برفی لذت میبرند.
استلا-ملکهی برفی نوشتهی ماری لوییزگی با ترجمهی شیدا رنجبر توسط انتشارات محراب قلم به بازار آمده است.
سام هیچ وقت برف ندیده است و حالا که برف میآید حسابی هیجان زده شده است. او سوالهای زیادی دارد. برف چه شکلی است؟ آدم برفی کجا میخوابد؟ چه میخورد؟ قورباغهها کجا رفتهاند؟ و طبق معمول استلا به سوالهای او جواب میدهد.
آنها آدمبرفی درست میکنند. سورتمه سواری میکنند. روی برفها دراز میکشند و از بازی با برف لذت میبرند.
نویسنده در فضایی شاد و جذاب، یک روز برفی را ترسیم کرده است. او توانسته با ذهنیت یک کودک به باریدن برف نگاه کند و ویژگیهای برف را توصیف کند و سوالهایی را که ممکن است در ذهن یک کودک شکل بگیرد به صورت خلاقانه در بطن داستان بیاورد.
جز سوالها جوابهای استلا هم تازه و خلاق است. او خیالهای خود را در قالب جواب به سام برادر کوچکترش میدهد. استلا به عنوان خواهر بزرگتر در کنار سام حرکت میکند و از او مراقبت میکند.
سام و استلا از کوه بالا میروند تا با سورتمه لیز بخورند و پایین بیایند. اما سام میترسد و ترجیح میدهد پیاده از کوه پایین بیاید. استلا پیشنهاد میدهد فرشتهی برفی بسازند و در پایان روی برفهای نرم دراز میکشند و روز برفی پرهیجان خود را به پایان میرسانند.
ارسال نظر