روبی: روباه بدون دم
روبی روباهی که توی درس کلک زدن خیلی خوب نیست میخواهد توی تابستان برود سرکار تا از ناپدریاش پول توجیبی نگیرد. اما قبل از تابستان دمش کنده میشود و ماجرا پیچیده میشود.
کتاب روبی نوشتهی حدیث لزرغلامی با تصویرگری رودابه خائف توسط انتشارات افق به بازار آمده است.
روبی میخواهد برود سر کار. چون ناپدریاش میگوید باید خودش پول توجیبیاش را دربیاورد. از میان آگهیهای روزنامه فقط یک آگهی به درد روبی میخورد. آن هم آگهی باغ وحش پرندگان است. روبی برای کار در باغ وحش سه ماه تابستان را باید در قفس بماند و اصلاً نباید هوس خوردن پرندگان را به دلش راه بدهد.
اما قبل از رفتن به سر کار با مخالفت مادرش روبهرو میشود و با درگیری با مادرش ناگهان دمش کنده میشود. روبی مثل تمام روباههای بدون دم دچار بیماری صحبت کردن برعکس میشود و همه چیز سخت میشود. او به هر حال به سر کار میرود و آنجا به خاطر اینکه دم ندارد مورد توجه قرار میگیرد. با کمک یک جوجه قرارداد روبی افزایش پیدا میکند و آنها به عنوان یک زوج عجیب توجه روزنامهها را به خود جلب میکنند. اما در نهایت روبی نمیتواند طاقت بیاورد و بعد از اینکه دمش درآمد و خودش دوباره آن را کند تصمیم میگیرد جوجه را بخورد.
خلاقیت نویسنده در ترسیم شخصیتها و فضای داستانی چشمگیر است. منطق روایت در بعضی موارد به نظر عجیب میرسد اما با توجه به خاص بودن فضای داستان، شاید برای خواننده توجیهپذیر باشد. به خصوص پایان روایت غیرقابلپیشبینی و نامنتظره است. چون روبی تا پایان داستان خودش را به عنوان یک روباه متفاوت که نمیخواهد جوجه را بخورد ثابت کرده است. اما روبی این کار را نمیکند و متفاوت ظاهر میشود. این تفاوت میتواند ناشی از ذات اصلی روباه او باشد که ناگهان خود را نشان میدهد.
نویسنده در روند داستان توانسته فضای خاص و مدرن زندگی حیوانات داستان را با صحنهسازی مناسب به نمایش بگذارد و بیماری روبی را نیز به عنوان یک بیماری طبیعی روباهها برای خواننده باورپذیر کند.
روبی روباه تنهایی است. پدرش که دیگر نیست و مادرش هم آن دلسوزیای که یک مادر در شرایط روبی باید نشان دهد ندارد. روبی خودش به تنهایی گلیم خود را از آب میکشد و با اعتماد به نفس به سمت خواستههایش پیش میرود.
ارسال نظر