استلا-شاهزادهی آسمان: تجربهی دلانگیز شبانه
سام حسابی از قیافهی قرمز آسمان موقع غروب تعجب کرده است! استلا با او دربارهی غروب آفتاب و آمدن شب حرف میزند. شب که از راه میرسد سام و استلا تصمیم میگیرند بیرون از خانه بخوابند. آنها با کرمهای شبتاب بازی میکنند و به صدای قورباغهها گوش میدهند و ماجراهای هیجانانگیزی را تجربه میکنند.
استلا-شاهزادهی آسمان نوشتهی ماری لوییزگی با ترجمهی شیدا رنجبر توسط انتشارات محراب قلم به بازار آمده است.
سام با دیدن رنگ قرمز آسمان تعجب کرده است. استلا معتقد است خورشید لباس خواب قرمزش را پوشیده است. سام دوست دارد بداند خورشید شبها کجا میخوابد. استلا با تخیل خود جوابهای متفاوت و شاعرانهای به استلا میدهد. آنها تصمیم میگیرند شب را بیرون بگذرانند.
تجربهی بیرون از خانه ماندن برای آنها با شنیدن صدای قورباغهها آغاز میشود و با لمس حضور کرمهای شبتاب ادامه پیدا میکند. زیر نور ماه سام و استلا جغدها و خفاشها و راکونها را میبینند. سام از دیدن راکونها تعجب میکند. آیا آنها به دزدی میروند. استلا فکر میکند آنها عازم بالماسکه هستند.
استلا و سام در کنار هم در این قسمت از سری داستان استلا، شب را با تصاویری متفاوت و متنوع روایت میکنند. استقلال و شهامت آنها در روبهرو شدن با تازگیهای طبیعت برای خوانندگان تازگی دارد. طبیعت زیبا و جذاب و امن اطراف این دو کودک، احساس آرامش را منتقل میکند و آنها به راحتی به کشف شگفتیهای طبیعت میپردازند.
در کنار اهمیت طبیعت، سوالهایی که به ذهن سام میرسد و پاسخهایی که استلا میدهد نشان از فکر خلاق نویسنده و شناخت او از چالشهایی دارد که ذهن کودکان را درگیر میکند.
ارسال نظر