نسل پرسشگر نه پاسخگو؛ در ستایش هنر و ادبیات کودک
جبار شافعیزادە
امروز در کارگاه ادبیات کانون پرورش فکری کودکانونوجوانان کامیاران، نوشتن داستانی معمایی را با بچهها تمرین کردیم. از بچههای پایه اول تا ششم خواستم داستانی کوتاه بنویسند و در آن برای خرگوش سفید، معمایی ساده طرح کنند تا پاسخش را پیدا کند. برخلاف جلسات قبل، اغلب آنها هاجوواج نگاه میکردند. نگاهشان گواه بود که اگر چه آنها داستاننویسان خوبی هستند اما از طرح معمایی ساده ناتوانند.
آشکار است که کودکان ما قربانی گونهای از تعلیموتربیت رسمی و غیررسمی هستند که آنها را به جای پرسشگر فعال بودن، صرفاً پاسخگویانی فاقد تفکر خلاقانه و انتقادی بار آورده است. ساختار کتابهای درسی به شکلی است که آنها را با پرسشهایی بمباران میکند، که برای پیدا کردن پاسخشان جز مجموعهای اطلاعات پراکنده، نیاز به هیچ گونه تفکری نیست و تنها با تمرکز بر محفوظات میتوان به آنها پاسخ داد.
رویکردهای معرفتشناختی و روشهای تدریس تجویزی غیرخلاقانه و ضدپرسشگر معلمان هم، مزید بر علت است. معلمانی که خود آنها هم قربانی سیستم آموزشوپرورش بوده و هستند.
در چنین وضعیت تراژیکی که هیچ امیدی به آموزشوپرورش نیست، رسالت هنر و ادبیات کودک بیشازپیش آشکار میشود. ادبیات و هنر خلاقانهی کودک با تأکید بر عادتزدایی، آشناییزدایی، پرسشگری، کنجکاوی، جستجوگری، از بعد مفهومی و تمرکز بر ساختار چندصدایی، روایتهای مختلف، پایان باز، پلات حلقوی، طرحهای درهم تنیده و دایرهای در عوض ساختار خطی و... از بعد فرم و ساختار، برخلاف جریان تعلیموتربیت رسمی، به خلق کودکانی پرسشگر، نه تنها پاسخگو، دست بزند. شاید به همین دلیل است که تعلیموتربیت رسمی همیشه از هنر و ادبیات میترسد و به شدت هراس دارد.
هنرمندان، نویسندگان و پدیدآورندگان هنر و ادبیات خلاقانهی کودک، با خلق گفتمان دمکراتیک، راهها و روشهای اندیشیدن را به کودکان معرفی میکنند تا از طریق همذاتپنداری با شخصیتهای گوناگون به طرح و حل مسأله و معما بپردازند. مهارتی که در کتابهای درسی به درستی آموزش داده نشده و اغلب خود معلمان به تنهایی، به طرح و حل مسائل میپردازند. درست در چنین موقعیتی است که باید به دفاع از هنر و ادبیات پرداخت و کودکان و نوجوانان را به حضور در مراکز فرهنگی، ادبی و هنری تشویق کرد.
ارسال نظر