وای چقدر پاناما قشنگ است: مسیر یا مقصد؟
خرسی و ببری دوستهای خوبی هستند. آنها کنار رودخانه زندگی میکنند و با همکاری هم هر روز غذا درست میکنند. یک روز آنها تصمیم میگیرند به پاناما بروند . چون شنیدهاند آنجا همیشه بوی موز میدهد و آنها خیلی موز دوست دارند. آیا خرسی و ببری موفق میشوند به پاناما برسند؟
وای چقدر پاناما قشنگ است، یکی از داستانهای خرسی و ببری است که توسط یانوش نوشته شده و با ترجمهی گیتا رسولی توسط انتشارات محراب قلم به بازار آمده است.
خرسی و ببری دوستان خوبی هستند و در هر بخش از کتابهای مجموعهی خرسی و ببری ماجراهای مختلفی دارند. در این بخش، آنها تصمیم به سفر گرفتهاند. یک سفر رویایی به پاناما. چون پاناما همیشه بوی موز میدهد و آنها عاشق بوی موز هستند.
چیزهایی را که فکر میکنند توی سفر به دردشان میخورد همراه خودشان میبرند. مثل قلاب ماهیگیری که هر روز خرس کوچولو با آن ماهی میگیرد. اما توی سفر همه چیز تغییر میکند. چون توی مسیر رودخانه نیست که آنها بتوانند ماهی بگیرند و بخورند. پس اولین بخش سفر تغییر عادتهاست. چیزی که خرسی و ببری تا به حال تجربه نکردهاند.
نکتهی دیگر سفر برای خرسی و ببری آشنایی با کسانی است که تا به حال ندیدهاند. آنها حتی مهمان کسانی میشوند که نمیشناختهاند.
با اینکه خرسی و ببری در سفر، راهی را که دوست دارند پیدا نمیکنند و تابلوها را درست متوجه نمیشوند اما به جایی میرسند که دوست دارند. آنها خانهشان را جوری که دوست دارند تغییر میدهند و چیزهای جدید را با عادتهای گذشته ترکیب میکنند و زندگی جدیدی برای خودشان میسازند.
سفر همیشه نشانهی تغییر است. برای کودکان رفتن به سفر و گذشتن از عادتها، چالشبرانگیز و گاهی ترسناک است. نویسنده به این بهانه نیمنگاهی نیز به این اضطراب و ترس انداخته و در جایجای داستان به کودک یادآوری میکند که وقتی راهحلی برای مشکلات هست، وقتی دوست خوبی هست و ... نباید ترسید.
خرسی و ببری با سفر خود از شجاعت تغییر میگویند و رویای رفتن را با گرمای خانه و رسیدن به عادتهای معهود گره میزنند. شاید آنها نمیدانند به چه رسیدهاند اما ما میدانیم که خرسی و ببری دوباره خانهی خودشان را کشف کردهاند و تازه یک مبل بزرگ و راحت هم به داشتههایشان اضافه شده است و این نتیجهی سفر است.
ارسال نظر