افت تحصیلی در غیاب زیرساخت
مهدی فخرزاده
اظهارات علیرضا منادی، نماینده مجلس، درباره کاهش میانگین معدل دانشآموزان به حدود 11.5، بحثهای بسیاری را درباره چرایی این پدیده برانگیخت. البته این نخستین بار نیست که چنین اعداد و ارقامی مطرح میشود. پیشتر رئیس مرکز ارزشیابی و تضمین کیفیت نظام آموزشوپرورش از افت معدل دانشآموزان رشته نظری خبر داده بود. او گفته بود در رشتههای نظری، سال گذشته میانگین معدل 11.62 بود که امسال به 10.02 رسیده است و این افت جای نگرانی فراوانی دارد. این اعداد و ارقام وقتی معنای بیشتری پیدا میکند که بدانیم از حدود 16 میلیون و 700 دانشآموز مدارس ایران، حدود 4.5 میلیون نفر در مدارس غیردولتی تحصیل میکنند. (محمودزاده، رئیس سازمان مدارس و مراکز غیردولتی، 17/7/ 1402 روزنامه آرمان ملی)
مدارس غیردولتی برای جذب بیشتر دانشآموز، گاهی دست به معدلسازی هم میزنند و اگر اینگونه به ماجرا بنگریم، معدل دانشآموزان باید باز هم پایینتر از آنچه گفته شد باشد.
سالهاست که زنگ خطر افت تحصیلی در ایران به صدا درآمده است، اما به طور مشخص برنامه جامعی برای تغییر در نظام آموزشی کشور که نشان داده است ناکارآمد بوده، وجود ندارد. برنامه سند تحول بنیادین نظام آموزشوپرورش که در سال 1390 تصویب شد، قرار بود در چشمانداز 1404 به اهدافی دست یابد که حالا به نظر میرسد امروز از آن اهداف دورتر از سال 1390 هستیم و گویا مسیر را وارونه طی کرده باشیم. هرچند بندهایی از این سند کلیگویی و مباحث ایدئولوژیک است، اما متأسفانه همین سند هم اجرا نشده است.
یکی از مهمترین دلایل این افت، نبود عدالت آموزشی است. مدارس دولتی بیکیفیت و شلوغ باعث شده است که مدارس غیردولتی بیکیفیت هم تلاش چندانی برای جذب دانشآموزان نیاز نداشته باشند. کلاسهای حدود 40 نفره مدارس دولتی، فضای تدریس و تحصیل را از معلم و دانشآموز میگیرد. زیرساخت مدارس امروز دچار مشکلات فراوانی است. برای اصلاح این زیرساخت دولت باید هزینه کند. اگر کل بودجه صداوسیما و برخی نهادهای دیگر از ردیف بودجه کشور حذف شود، شاید هیچ مشکلی بهجز بیکاری عدهای کارمند ایجاد نشود. اگر قرار است جایی خصوصیسازی شود، شاید بهترین جا، صداوسیما و این همه نهاد تبلیغاتی باشد که ثابت شده اثر تبلیغاتی آنها منفی بوده است. در ازای آن میتوان هزینههای توسعه آموزشی مدارس را افزایش داد. بنا به اعتراف وزیر، حدود 98 درصد از بودجه آموزشوپرورش صرف پرداخت حقوق میشود. این درحالی است که حتی در پایتخت، مدارس امسال از کمبود نیرو هم رنج میبردند. یعنی اگر قرار بود نیرو به اندازه کافی وجود داشته باشد، بودجه کفاف حقوق معلمان و کارمندان را هم نمیداد. حالا آموزشوپرورش مدارس را برای تأمین بودجه به جان مردم و دانشآموزان انداخته است. هیچ مدرسهای نیست که در ابتدای سال هزینهای دریافت نکند (مگر در مناطقی خاص که توان پرداخت از جیب وجود ندارد). تمام این مبالغ هم صرف پول آب و برق مدارس میشود.
درواقع مدیری که باید چنین فرایندی را مدیریت کند، کمتر میتواند برای توسعه و تقویت آموزش در مدرسه و دانشآموزان برنامهریزی کند و نتیجه بیتوجهی به نظام آموزشی کشور را امروز میتوانیم ببینیم.
البته تفکری هم وجود دارد که معتقد است باید به الگوی مکتبخانهها برگردیم. از قول مرحوم علیاکبر پرورش که پس از انقلاب سالها وزیر آموزشوپرورش بود، گفته میشد که باید آنقدر به کودکان مشق شب بدهیم که فرصت فکرکردن نداشته باشند، چون اگر فکر کنند، دچار انحراف میشوند. جدای از این رویکرد که متأسفانه در لایههای بالای نهادهای تأثیرگذار بر آموزشوپرورش ایران هنوز حضور دارد، باید تلاش شود که آموزشوپرورش از فرایندهای فرسایندهای که در این سالها برای آن ایجاد شده خلاص شود. یکی از عناصری که میتواند به رهایی از چنین وضعی منجر شود، نهادهای حوزه معلمی است. معلمانی که از هزاران فیلتر عبور کردهاند باید حق داشته باشند تشکلهای قدرتمند داشته باشند و این تشکلها چون از دل مدارس بیرون میآیند، حتماً مشکلات را بیشتر درک میکنند و راهحلهای دقیقتری از دل آنها برای مدارس بیرون میآید. وقتی به نهادهای معلمی و معلمان اهمیت داده نشود، وقتی در مدارس به جای آزادی فکر و عمل، استقلال پولی (به این معنا که دولت خرج مدارس را سر خودشان بیاندازد) ایجاد میشود، نمیتوان انتظار داشت دانشآموزان دچار افت تحصیلی نشوند. نباید فراموش کنیم که در غیاب نهادهای قدرتمند و صنفی معلمان، سرمایهداری آموزشی کنترل فضای آموزشی را در دست گرفته است.
ارسال نظر