نقد و معرفی

  1. خانه
  2. نقد و معرفی
  3. عموجان: زندگی با پدربزرگ
26 آذر 1402

عموجان: زندگی با پدربزرگ

از وقتی یاکوب و نورا به خانه‌ی جدید آمده‌اند با پدر و مادرشان تصمیم گرفته‌اند از عموجان بخواهند با آن‌ها زندگی کند. عموجان در واقع پدربزرگ آن‌هاست اما همه به اون عموجان می‌گویند. این اسم، بیشتر از همه چیز به عموجان می‌آید. او کارهای عجیب و تازه‌ای انجام می‌دهد و زندگی با او شگفت‌انگیز است. اما همه چیز اینطور نمی‌ماند.

اعضای خانواده شیرمر بعد از بگومگوهای زیاد تصمیم گرفتند از عموجان بخواهند با آن‌ها زندگی کند. عموجان که پدربزرگ مادری لورا و یاکوب است در شهری دورتر از آن‌ها زندگی می‌کند. اما او تنهاست و حالا خانواده‌‌ی شیرمر به خانه‌ای نقل مکان کرده‌اند که یک اتاق اضافه برای عموجان دارد. 
آمدن عموجان به خانه‌ی آن‌ها، برای بچه‌ها جالب و هیجان‌انگیز است. او عادات خاص و عجیبی دارد. به زودی عموجان با همه چیز کنار می‌آید و در هر گوشه از خانه‌، جای مخصوص خودش را پیدا می‌کند. او که رنگرز ماهری است با اهالی روستا دوست می‌شود و برای آن‌ها کار انجام می‌دهد. کل خانواده به حضور او عادت می‌کنند و زندگی بدون او سخت و غیرممکن می‌شود. 
اما یک روز اتفاق بدی می‌افتد و وضعیت عموجان تغییر می‌کند. عادت کردن به زندگی با عمو جان با وضعیت جدید کار ساده‌ای نیست اما آن‌ها نمی‌توانند او را به خاطر تغییراتش از خود دور کنند. 
پتر هرتلینگ نویسنده‌ی موفق آلمانی،  که همیشه به دنبال ماجراهای خاص می‌گردد؛ این‌بار از شرایط زندگی با یک سالمند می‌گوید. از تفاوت ایده‌ها و خواسته‌ها و شرایط زندگی در یک خانواده‌ی گسترده حرف می‌زند و در عین حال موضوع مالکیت، بیماری، عشق، خانواده و ... را برای یک سالمند به تصویر می‌کشد. این که ارتباط بین نوه‌ها و پدربزرگ چه چالش‌هایی دارد و آن‌ها برای هم چه مزیت‌ها و فرصت‌هایی ایجاد می‌کنند. 
در کنار همه‌ی این‌ها عموجان شخصیت خاص و ویژه‌ای دارد. شرط ورود او به خانه، این است که تصمیم‌گیری در مورد اتاقش به خود او واگذار شود. او به محض ورود رنگ اتاقش را عوض می‌کند و چیدمان دلخواه خودش را انتخاب می‌کند. همه چیز در اتاق او خاص است. حتی عکس انیشتین که به دیوار زده و به همه زبان‌درازی می‌کند که در واقع به خود عموجان و روحیات او نیز شبیه است. 
او که زندان نازی‌ها را هم دیده است و تجربه‌های مختلفی در زندگی دارد برای نوه‌هایش مایه‌ی الهام و شادمانی است و آن‌ها را از تنهایی نجات می‌دهد. به مرور چالش‌ها و تعارض‌های زندگی رخ می‌نماید و آن‌ها مدام جر و بحث می‌کنند. اما این تعارض‌ها و مباحثه‌ها مانع از عشق و علاقه‌ی آن‌ها نیست. وقتی عموجان مریض می‌شود اعضای خانواده از او مراقبت می‌کنند و همچنان به او عشق می‌ورزند. حتی وقتی او کارهایی می‌کند که کنار آمادن با آن‌ها ساده نیست. 
پرداختن به جزییات احساسات مختلف مانند احساس گناه، نگرانی، ترس، عشق و ... در زندگی خانوادگی با حضور یک سالمند، موضوع تازه‌ای است که البته ممکن است برای بعضی از خانواده‌ها پیش آمده باشد. اما در هر حال آشنا شدن با چنین شرایطی، نوعی زیست تجربه‌های تازه برای نوجوانان خواهد بود. 

ارسال نظر