آقا گرگه خودش را خیلی دوست دارد: برنده شدن یا محبوب بودن؟

آقا گرگه خودش را خیلی دوست دارد. چون فکر می‌کند خیلی خوشگل و پر زور است و می‌خواهد حتماً توی مسابقه‌ی بدجنس‌ترین گرگ گنده برنده شود. او برای برنده شدن هر کاری می‌کند ...

کتاب آقا گرگه خودش را خیلی دوست دارد  نوشته‌ی اوریان لالمان با ترجمه مهناز عسگری توسط انتشارات محراب قلم منتشر شده است.
آقا گرگه خودش را خیلی دوست دارد. البته این دوست داشتن از آن نوع خوبی که روانشناس‌ها تبلیغ می‌کنند نیست. آقا گرگه خودش را زیادی دوست دارد و در مورد خودش نظراتی دارد که خیلی با واقعیت یکی نیست. 
او فکر می‌کند بدجنس‌ترین، پرزورترین، زرنگ‌ترین گرگ دنیا است و می‌خواهد توی مسابقه‌ی بدجنس‌ترین گرگ گنده برنده شود. اما این علاقه به برنده شدن باعث می‌شود آقا گرگه توی مسابقه تقلب کند. چون توی هر مرحله یکی از گرگ‌ها از او بهتر است. در واقع برنده‌ی مسابقه باید همه‌ی آن‌ها باشند اما با تقلب‌های آقا گرگه او برنده می‌شود. 
آقا گرگه‌‌ی برنده، دوستان خودش را حسابی ناامید کرده و تنها می‌ماند و بعد اتفاقی توی یک گودال عمیق می‌افتد و می‌ترسد. او تمام شب توی گودال می‌ماند و به کارهای خودش فکر می‌کند و پشیمان می‌شود. 
وقتی دوستانش به او کمک می‌کنند او از آن‌ها عذرخواهی می‌کند. 
کتاب آقا گرگه خودش را خیلی دوست دارد با روایتی با رگه‌های طنز به کودکان یاد می‌دهد که برنده شدن، مهم‌ترین چیز نیست. به خصوص آن‌ها می‌بینند که تقلب چه اثراتی دارد و چقدر می‌تواند دیگران را برنجاند و حتی باعث طرد شدن و تنها ماندن شود. 
آقا گرگه در موقع نیاز، تنها می‌ماند اما در نهایت دوستانش به او کمک می‌کنند و همچنان او را دوست دارند. آن‌ها کار اشتباه او را می‌بخشند و دوباره با آغوش باز او را می‌پذیرند.