مردم شیلدا: ستایش حماقت یا تمسخر آن؟
مردم شیلدا کارهای عجیب و غریبی میکنند. مثلاً ساختمان شهرداری را به جای مستطیل، سه گوش ساختهاند و به جای اینکه برای آن پنجره بگذارند میخواهند نور را در کیسه بریزند و ببرند. اما علت همهی این کارها چیست؟ آیا آنها واقعاً احمق هستند؟
کتاب مردم شیلدا نوشتهی اریش کستنر با ترجمهی سپیده خلیلی توسط انتشارات محراب قلم به بازار آمده است.
رمان مردم شیلدا با طنزی تلخ به ماجرای مردمی میپردازد که اول خیلی باهوش و دانا بودند. اما این هوش، خیلی به کارشان نیامد. به خاطر هوششان مردان این سرزمین را از سراسر کشور، برای مشورت و انجام امور دعوت میکردند و کار سرزمین شیلدا به روی دوش زنان افتاده بود. چون این کارها خیلی سخت و طاقتفرسا بود کمکم خیلی از آنها انجام نمیشد و شهر شیلدا داشت نابود میشد.
به همین خاطر مردم شیلدا جمع شدند و مشورت کردند که باید چه کار کنند؟ وقتی دیدند همهی این بلاها به خاطر هوش و ذکاوتشان سرشان میآید تصمیم گرفتند وانمود کنند که احمق هستند. معلم مدرسه تلاش کرد به آنها بگوید ممکن است این وانمود کردن باعث شود که آنها واقعاً احمق شوند اما آنها زیاد از این بابت نگران نبودند.
در ادامه، مردم شیلدا شروع کردند به کارهای احمقانه و به همین خاطر بین بقیهی مردم زبانزد شدند. حتی در این حد که خیلیها فقط برای دیدن حماقتشان به شیلدا میآمدند و حتی پادشاه هم به شیلدا سفر کرد. اما این حماقت تا آن حد پیش رفت که شهر شیلدا را نابود کرد و مردم آن در تمام سرزمینها پراکنده شدند.
نویسنده در خلال داستان، حرفهای زیادی در مذمت ارزشهای اجتماع بیان میکند. اجتماعی که بهای زیادی به حماقت میدهد و تماشای رفتار احمقانه را دوست دارد. او معتقد است مردم شیلدا سود بیشتری از حماقت کسب کردند و دیگران حاضر بودند برای تماشای آنها هزینه کنند.
روند احمقسازی افراد در اجتماعی که ارزش زیادی برای مضحکهی حماقت قائل است بیشباهت به وضعیت اجتماعی معاصر نیست. انگار که در تمام دورهها بشر بیشتر از آنکه دنبال خرد باشد به تماشای کارهای عجیب و احمقانه علاقهمند بوده است.
اریش کستنر در عین حال نوک پیکان نقد خود را به سمت نوع نگاه سیاستمداران میگیرد و همهی این فجایع را ناشی از برخورد پادشاه با حماقت مردم شیلدا میداند. پادشاه انقدر از حماقت این مردم لذت میبرد که حتی قانونهای خودش را هم زیر پا میگذارد.
رمان مردم شیلدا به زبانی ساده و روان برای نوجوانان و البته سنین بالاتر نوشته شده و با زبان طنز و فلسفه به مقابله با ستایش حماقت در جوامع میپردازد.
ارسال نظر